#نعمت_زبان_و_نطق
نعمت الهی هر اندازه بزرگتر باشد، شکر و سپاس بیشتری را ایجاب می کند. شکرگزاری واقعی تنها در گردش زبان در دهان و بیان الفاظ خلاصه نمی شود، بلکه شرایطی دارد: اولاً باید حقیقتا احساس امتنان در قلب ما بیدار شود و ثانیاً باید توجه کنیم که شکرگزاری زبانی ما هیچ سودی برای خداوند سبحان ندارد، بلکه شکر واقعی یک نعمت آن است که طرز استفاده صحیح از آن نعمت را که خداوند تحت عنوان تکلیف به ما آموخته، بشناسیم و به آن عمل کنیم.
یکی از نعمت های بزرگ خداوند سبحان به ما، نعمت زبان و نطق است. ارزش زبان تا آن جاست که حکما، مهمترین فصل ممیز انسان از سایر جانداران را نطق که مظهر تعقل و تفکر است دانسته اند. به واسطه قوه بیان است که مردم علوم را به یکدیگر انتقال می دهند و حتی می توان گفت: اگر نعمت زبان نبود اساسا زندگی اجتماعی برای بشر مقدور نبود. این نعمت بزرگ نیز به نوبه خود شکری دارد و شکر آن به حقیقت گویی و راستگویی و پرهیز از دروغ و غیبت و تهمت و… است؛ وگرنه همین نعمت بزرگ الهی موجب بزرگترین گناهان می شود. هدف از آفریدن زبان، کشف حقیقت است نه پوشاندن حقیقت، زبان باید وسیله هدایت و راهنمایی دیگران قرار گیرد نه موجب ضلالت و گمراهی آنها. از همین رو پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمودند:
من اطمینان دارم که از کفر صریح به امت من گزندی نمی رسد، اما از ناحیه مردمان منافق و دورو و دو زبان بر امتم نگران هستم زیرا این عده کفر خود را مستور کرده و در گفتار، مؤمن می باشند.(1)
1-حکمت ها و اندرزها، صص 22 - 219
#انسان،_مربی_خود
هر موجودی محتاج تربیت است و اساسا احتیاج بیشتر به تربیت، دلیل کمال بیشتر است؛ مثلا حیوانات تربیت و نگهداری بیشتری نسبت به نباتات لازم دارند. انسان نیز نسبت به حیوانات و نباتات به دلیل استعدادهای بیشتری که در وجودش نهفته، به تربیت و پرورش بیشتری نیاز دارد و این امر نشانه کمال اوست.
بعضی گمان دارند که انسان مانند سایر موجودات، تنها باید به دست دیگری تربیت شود. البته در احتیاج به مربی برای انسان شکی نیست ولی انسان مانند سنگ نیست که همه آرایش و پیرایش آن را از سنگ تراش بخواهیم. انسان از آن جهت که انسان است، عقل و اراده دارد و صد در صد مجبور و تحت تأثیر عوامل خارجی قرار نمی گیرد، بلکه در نهایت کار، خود اوست که درباره خود تصمیم می گیرد.
علی علیه السلام می فرماید: از خودتان حساب بکشید قبل از این که از شما حساب کشیده شود.(1)
این سخن نشان دهنده آن است که مربیان خارجی برای تربیت انسان کافی نیستند و هر کس باید حالت مربی گری نسبت به خود پیدا کند؛ یعنی دو شخصیت داشته باشد: فرمان ده و فرمان پذیر؛ حساب کش و حساب ده. نفس لوامه که در قرآن ذکر شده، همان بخش حساب کش شخصیت و روح آدمی است. البته این از خصوصیات انسان است که در خود نوعی دو گانگی شخصیت حس می کند، اما این دوگانگی، به معنای وجود دو شخصیت و دو روح نیست؛ بلکه به فرمایش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، انسان ترکیبی از تمایلات و غرایز مختلف است و بدین مناسبت در او حالاتی شبیه دوگانگی شخصیت پدید می آید.(2)
1) نهج البلاغه، خطبه 90
2) حکمت ها و اندرزها، صص 69 -
#علت_اصلی_روگردانی_مردم_از_علی_(علیه السلام)_چه_بود؟
استاد پناهیان:
روگردانیِ مردم از علی(علیه السلام) علتهای مختلفی داشت. یکی اینکه ایشان بسیار محکم، قاطع، باصلابت و گاهی خشن بود. دوم اینکه چون علی(علیه السلام) خویشانِ مشرک آنها را کشته بود، نسبت به او کینه داشتند. سوم اینکه ایشان درباره بیتالمال سختگیر بود و آن را به خلافِ عدالت، بذل و بخشش نمیکرد. چهارم اینکه از امیرالمومنین(علیه السلام) نمیشد راحت پُست و مقام گرفت!
اما هیچکدام از این سختگیریها نمیتواند علت اصلیِ روگردانی مردم از علی(علیه السلام) باشد زیرا حاکمان بسیاری بودهاند که خیلی سختگیر و خشن بودند، ولی مردم از آنها تمکین میکردند.
اگر روانشناسانه نگاه کنیم، میبینیم که آدمها دوست دارند امیدوار باشند؛ هرچند اَلکی و دروغی و با فریبدادنِ خودشان! آدمها آنقدر دوست دارند امیدوار بشوند و خودشان را فریب بدهند که این همیشه ابزاری در دست سیاستمدارها بوده است، امروز هم خیلی از سیاستمداران جهان-خصوصاً در کشورهای به اصطلاح قدرتمند- از این ابزار برای عوامفریبی استفاده میکنند.
رهبران سیاسی اگر به قصد فریب، به مردم امید الکی بدهند خائن هستند. رهبران سیاسی باید واقعبینانه با مردم صحبت کنند؛ گاهی این صحبتها ممکن است تلخ باشد. رهبران خوب، مظلوم میمانند چون حاضر نیستند امیدِ الکی بدهند.
امیددادن الکی اگر عمومی باشد، عوامفریبی و اگر خصوصی باشد لابیگری است. امیرالمؤمنین(علیه السلام) در آن شرایط سخت، امید الکی به کسی نداد لذا نخبگان و مردم از او روگردان شدند.
معصومین هرگز حاضر نشدند به کسی امیدِ الکی بدهند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) هرگز به نخبگان قریش، امید بیخود نداد. امیرالمومنین(علیه السلام) هم امید الکی به خوارج نداد. امام حسن(علیه السلام) با مردم، شفاف سخن گفت و وقتی دید که آنها مرد جنگ نیستید؛ با معاویه صلح کرد. امام حسین(علیه السلام) هم هرگز نخواست با عوامفریبی، پیروز شود.
حضرت امام(ره) هم از ابتدا، یکذرّه به منافقین روی خوش نشان نداد. در ماجرای بنیصدر هم حاضر نشد به نفع رقیب او در انتخابات، اظهار نظر کند. رهبر انقلاب هم در فتنۀ 88 کوتاه نیامد؛ اگرچه بسیاری از نخبگان، ایشان را تنها گذاشتند.
ما باید سیاست را با سلامت و صلابت به جامعه آموزش بدهیم، تا اگر مردم ببینند یک سیاستمدار با عوامفریبی، دارد امیدِ الکی میدهد، از او بدشان بیاید و بگویند «چه آدم بیشخصیتی است!»
چه کسانی باید سیاستِ سالم را آموزش دهند؟ یکی آموزش و پرورش: بچهها باید سیاستفهم بشوند تا بدانند عوامفریبی و لابیِ نابجا، خباثت است. دوم: مساجد و هیئات مذهبی که باید بحثهای دقیق سیاسی و علّتهای مظلومیت ائمه(علیه السلام) را به مردم بگویند. سوم: رسانهها، روزنامهها و رسانهها نباید مانند غربیها بازویِ عوامفریبی باشند، بلکه باید سیاست درست را نشان دهند. ما رسانهۀ قدرتمندی که این امیدهای الکی را لو بدهد نداریم.
در انتخابات اخیر، یک عدهای امید الکی ندادند و گفتند: «برجام درست نمیشود» اما برخی گفتند: «اینها خیلی تلخ هستند؛ اصلاً امید نمیدهند!» و کسانی که به مردم امیدِ الکی ندادند، رأی نیاوردند! سیاستمداران شایسته به مردم امید الکی نمیدهند لذا وقتی فضا پُر از عوامفریبی باشد آنها برنده نمیشوند.
باید فضای جامعه را در مقابل «امید الکی» مصون کرد. جامعه باید واقعبین باشد تا امید کاذب در آن، پا نگیرد وگرنه طبق روایت، هرکسی با «امید کاذب» زندگی کند به «خوف صادق» برخورد میکند(تحفالعقول/285) «خوف صادق» یعنی بلایی که از آن میترسیدی، بر سرت خواهد آمد. ما امید کاذب غربزدهها و شکستخوردنش را دیدهایم؛ امید صادق اهلِ مقاومت و علائمِ پیروزیاش هم را دیدهایم.
امروز جبهۀ مقاومت با یکی از نرمافزارهای قدرتش بهنام «زینب(سلام الله علیها)» جلو آمده است و میتواند با این نرمافزار-که نمونهاش را کسی ندارد- جهان را بگیرد. به نرمافزار اربعین نگاه کن! این واقعیتها را ببین و به پیروزی جهانی، امید واقعی و صادق داشته باش. ما الآن بالاترین قدرت را داریم؛ دشمنان ما در مقابل ما ضعیفاند و ما قوی هستیم، لذا حماقت است در مقابل دشمن کوتاه بیاییم؛ با امید کاذب، مردم را ذلیل غربیها نکنیم!