#کالای ایرانی
#کالای ایرانی
کار، تولید و چگونگی مصرف در قرآن
البته قابل ذکر است که در آیات کلام وحی مصادیق مختلفی درخصوص مباحث اقتصادی نظیر کار، تولید و چگونگی مصرف نیز ذکر شده است که به چند نمونه اشاره مینماییم :
* ۱- ساخت و تولید کشتی: «وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا»
بدون شک کشتى نوح نبی یک کشتى سادهاى نبود و با وسائل آن روز به آسانى و سهولت پایان نیافت، چنین کشتى با چنین ظرفیت حتما در آن روز بىسابقه بوده است، به خصوص که این کشتى باید از دریائى به وسعت این جهان با امواجى کوه پیکر سالم بگذرد و نابود نشود.
* ۲- ساخت و تولید زره:
«وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَکُمْ لِتُحْصِنَکُمْ مِنْ بَأْسِکُمْ»
این آیه حضرت داود را مبتکر صنعت تولید زره معرفی میکند و به این نکته اشاره میکند که انبیاء نیز اهل کار و فن و حرفه بودهاند.
باید توجه داشت که هر کار و تولیدی منظور نیست. کار و تولید و صنعت باید در خدمت به مردم باشد، نه در سلطهى مستکبرین و افراد خاص که لفظ «لِتُحْصِنَکُمْ» به این مطلب اشاره دارد.
* ۳- ساخت و تولید مسکن:
«وَ أَوْحَیْنا إِلى مُوسى وَ أَخیهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِکُما بِمِصْرَ بُیُوتاً وَ اجْعَلُوا بُیُوتَکُمْ قِبْلَةً»
این آیه نشان میدهد که رهبران دینى باید به مسائل مادّى و رفاهى امّت هم توجّه کنند. توجه به این نکته هم خالی از لطف نیست که تاریخ شهرسازى تا زمان حضرت موسى (ع) قطعى است و نشان از این دارد که معمارى و شهرسازى اسلامى با اهداف مکتبى همخوانی دارد.
* ۴- سد سازی ذوالقرنین:
خداوند در میفرماید: «قالُوا یا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجاً عَلى أَنْ تَجْعَلَ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ سَدًّا»
این آیه اشاره به داستان ذوالقرنین و ماجرای یاجوج و ماجوج دارد [و میفرماید]:
آن قوم گفتند: اى ذو القرنین! یاجوج و ماجوج در این سرزمین فساد مىکنند، آیا ممکن است ما هزینهاى در اختیار تو بگذاریم که میان ما و آنها سدى ایجاد کنى؟ مراد ایشان از پیشنهاد هزینه و خرج دادن، اجرت بر سد سازى بوده در حقیقت خواستهاند به ذوالقرنین مزد بدهند که او هم قبول نکرده است.
از این جمله استفاده مىشود که آن جمعیت از نظر امکانات اقتصادى وضع خوبى داشتند، اما از نظر صنعت و فکر و نقشه ناتوان بودند، لذا حاضر شدند هزینه این سد مهم را بر عهده گیرند مشروط بر این که ذوالقرنین طرح و ساختمان آن را پذیرا گردد.
* ۵- میانه روی در مصرف:
«وکُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ»
واژه اسراف بیش از ۲۳ بار در آیات متعدد قرآن به اشکال مختلف بهکار رفته است و این واژه به معنای هرگونه کوتاهی، زیادهروی، تجاوز از حد اعتدال و گرایش به سوی افراط و تفریط است.
در پایان باید توجه داشت که انگشت اشاره شعار سالهای مختلف، مخاطبی به وسعت ایران دارد: هم مسئولین و کارگزاران، هم مردم و تودهها. درواقع، برای هر فرد ایرانی، این نامها، مسئولیتی را به همراه میآورد که امید است با اهتمام دولت و ملت ایران این مهم به شایستگی صورت پذیرد.
#کالای ایرانی
اگر دست های کارگر در یک جامعه ای گرامی دانسته شود آن جامعه پیشرفت خواهد کرد .
#کالای ایرانی
اولین حرکت ملی در حمایت از کالای ایرانی در تاریخ ( قدمی که 120 سال پیش به سوی استقلال اقتصادی برداشته شد )
آیت الله حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی طی یک اقدام بدیع در اواسط جمادی الاول 1324 و در آستانه مهاجرت علمای تهران به قم ( مهاجرت کبری ، به همراهی 13 نفر از علمای طراز اول اصفهان ) موارد زیر را متعهد شدند :
این خدام شریعت مطهره با همراهی جناب رکن الملک ، متعهد و ملترم شرعی شده ایم که مهماامکن بعد ذلک تخلف ننمایم ، فعلا 5 فقره است :
اولاً : قبالجات و احکام شرعیه از شنبه به بعد روی کاغذ ایرانی بدون آهار نوشته شود . اگر بر کاغذهای دیگر نویسند ، مهر ننموده و اعتراف نمی نویسیم . قباله و حکمی هم که روی کاغذ دیگر نوشته بیاورند و تاریخ آن بعد از این قرار داد باشد ، امضا نمی نماییم . حرام نیست کاغذ غیر ایرانی و کسی را مانع نمی شویم ، ماها به این روش متعهدیم .
ثانیاً : کفن اموات ، اگر غیر از کرباس و پارچه اردستانی یا پارچه های دیگر ایرانی باشد ، متعهد شده ایم برآن میت ، ماها نماز نخوانیم . دیگری را برای اقامه صلوه بر آن میت بخواهند ماها را معاف دارند .
ثالثاً : ملبوس مردانه جدید ، که از این تاریخ به بعد دوخته و پوشیده می شود ، قرار دادیم مهما امکن ، هر چه بدلی در ایران یافت می شود ، لباس خودمان را از آن منسوج ایرانی بنماییم . تابعین ماها نیز کذالک و متخلف توقع احترام از ماها نداشته باشد . آنچه از سابق پوشیده و داریم و دوخته ، ممنوع نیست استعمال آن .
رابعاً : معمانی ها بعد ذلک و لو اعیانی باشد ، چه عامه ، چه خاصه ، باید منحصر باشد یک پلو و یک خورش و یک افشره . اگر زاید بر این کسی تکلف دهد ، ماها را به محضر خود وعده نگیرد . خودمان نیز به همین روش مهمانی می نماییم . هر چه کمتر و مختصرتر از این تکلیف کردند ، موجب مزید امتنان ماها خواهد بود .
خامساً : وافوری اهل وافور را احترام نمی کنیم و به منزل او نمی رویم زیرا در آیات باهره : « ان المنذرین کانوا اخوان الشیاطین » « و لا تسرفوا انه لا یحب المسرفین » « و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه » و حدیث « لاضرر و لاضرار » ضرر مالی و جانی و عمری و نسلی و دینی و عرضی و شغلی آن محسوس و مسری است و خانواده ها و ممالک را به باد داده . بعد از این هر که را فهمیدیم وافوری ، به نظر توهین و خفت می نگریم .