ماجرای شعب ابی طالب علیه السلام
#تقویم_شیعه
1 محرّم
2 ـ ماجرای شعب ابی طالب علیه السلام (2)
در پی بالا گرفتن قدرت اسلام پس از بعثت پیامبر صلّی الله علیه و آله، قریش پیمان نامه ای نوشتند و طی آن قرار گذاشتند با بنی هاشم تکلّم نکنند و با آنان هم سفره و همنشین نشوند و معامله ننمایند؛ و آنان را به گونه ای در فشار قرار دهند که پیامبر صلّی الله علیه و آله را به قریش تحویل دهند تا آن حضرت را به قتل برسانند.
حضرت ابوطالب علیه السلام بنی هاشم را به درّه ای که منتسب به آن حضرت بود برد، و اطراف آن را محکم کرده و برای حفظ جان پیامبر صلّی الله علیه و آله شبانه روز کمر همّت بست.
آن حضرت شب ها با شمشیر پروانه وار گرد شمع وجود پیامبر صلّی الله علیه و آله می گردید و می فرمود :
«تا زنده ام دست از یاری او بر نمی دارم».
او در هر شب چند بار محل خواب پیامبر صلّی الله علیه و آله را تغییر می داد و عزیزترین فرزند خود یعنی امیر المؤمنین علی علیه السلام را به جای آن حضرت می خوابانید، و روز فرزندان خود و فرزندان برادرانش را به حفاظت از آن حضرت می گماشت.
در مدّتی که در شعب بودند بر آن حضرت و مسلمانان بسیار سخت گذشت، تا آنجا که شب ها صدای گریه ی اطفال گرسنه بنی هاشم را ساکنین اطراف شعب می شنیدند.
پس از دو سال و چند ماه خداوند موریانه را مأمور کرد، و پیمان نامه آنان را از بین برد به جزء اسماء الهی که در آن بود.
حضرت ابوطالب علیه السلام این خبر را به کفّار داد، و آنان با دیدن چنین معجزه ای دست از تصمیم خود برداشتند و بنی هاشم به خانه های خود باز گشتند. (3)
منابع :
2. الغدیر : ج 7، ص 363. و … .
3. مناقب آل ابی طالب علیهم السلام : ج 1، ص 97. و … .