#شهیدجوادمحمدی
خیلی زیاد و به طور عجیبی فاطمه را دوست داشت و به همین نسبت فاطمه پدرش را
آقا جواد با توجه به اینکه زیاد ماموریت میرفت، کمتر در خانه بود!
اما هیچگاه این موضوع از محبتش به فاطمه کم نکرد!
همیشه سعیاش بر این بود که نبودنهایش را جبران کند….
از لقمه دهان فاطمه گذاشتن تا بیرون بردن و شبها موقع خواب برایش قصه خواندن…
هرطوری که میتوانست برای او وقت صرف میکرد.
پدرش قبل رفتن، اول قصه حضرت رقیه(س) را برایش گفت و بعد در مورد سفرش برای فاطمه توضیح داد. ..
آنقدر فاطمه با این قصه حضرت رقیه(س) انس گرفته بود که برخی اوقات در اوج بیتابیاش به من میگفت:
«مامان حضرت رقیه(س) هم مثل من اینقدر گریه میکرد؟»…
(راوی همسر شهید) .
جهت عاقبت بخیری و آرامش قلب فرزندان شهدا و هدیہ به ارواح طیبه شهدا صلواتـــــ .
#اللهم صل علی محمدوال محمدوعجل فرجهم
#شهیدجوادمحمدی
#زندگیتون_شهدایی