#شهید_مهدی_باکری_از_زبان_همسر
#خبر_روز
#شهید_مهدی_باکری_از_زبان_همسر
- ازدواج ما مصادف با شروع جنگ تحمیلی بود یعنی سال 1359 که جنگ در شهریور ماه تازه شروع شده بود. شهید باکری بلافاصله بعد از عقدمان، فردایش به جبهه تشریف بردند تا 3 ماه و بعد از 3 ماه که تشریف آوردند زندگی مشترکمان را شروع کردیم، مهدی مدت کوتاهی در جهاد سازندگی خدمت کرد بعد از آن فرمانده عملیات سپاه (شهید مهدی امینی) که شهید شد، وارد سپاه شد البته مدتی که در جهادسازندگی خدمت میکردند همیشه با سپاه هم در ارتباط بودند و در هرگونه عملیاتی که پیش میآمد یا نیاز میشد، شرکت میکردند. چند مدت در سپاه در پاکسازی مناطق کردستان از کومله و دموکرات، خدمات ارزندهای به آذربایجان غربی کردند. برگردیم به قضیه ازدواج. شهید باکری پیشنهاد کردند که من به اهواز میروم با من میآیی؟ بعد از موافقت با هم راهی اهواز شدیم. چند ماه قبل از شروع عملیات فتحالمبین به اهواز رفتیم و اولین عملیات که ما در اهواز بودیم عملیات فتحالمبین بود. از عملیات فتحالمبین تا عملیات بدر که آن عزیز شهید شد من در تمامی مناطقی که لشکر عاشورا عملیات داشت من از این شهر به آن شهر، اسلامآباد، اهواز، یا دزفول همواره همراه این شهید بودم.
#شهید_مهدی_باکری_از_زبان_همسر
#خبر_روز
#شهید_مهدی_باکری_از_زبان_همسر
- بسم رب الشهدا و الصدیقین. صحبت کردن در ارتباط با شخصیت شهدا برای خود من خیلی مشکل است که بتوانم با این زبان الکن، ویژگی، عظمت روحیه و ابهت معنوی آنها را مطرح کنم و این را باید قبول کنیم که هیچ واژهای نمیتواند ایثارگری، فداکاری، تقوا و ایمان اینها را بیان کند. ولی تا آن اندازه که خدا توفیق داده است با این شهدا زندگی کردهایم و در این دنیای فانی توانستهایم چند صباحی با این انسان های برگزیده خدا باهم باشیم. به شکرانه این نعمت و بنا به احساس مسئولیت که نسبت به ایشان دارم به چند نکته اشاره میکنم.
مهدی باکری یک سری خصوصیات اخلاقی و ویژگیهای بارزی داشتند که در ابعاد مختلف میتوان آنها را مطرح کرد از جمله از بُعد نظامی، اجتماعی، سیاسی، عبادی و اخلاقی، خصوصاً اخلاق در خانواده که من در این جا عمدتاً به این بُعد ایشان میپردازم.
از خصوصیات بارز شهید مهدی باکری، یکی وارستگی و سادهزیستی ایشان بود که زبانزد خاص و عام بود. در اوایل زندگی مشترکمان شهید رفتند جبهه و بعد از اینکه برگشتند، گفتند که برویم یک مقدار وسایل خانه تهیه کنیم. البته در اوایل ازدواجمان بعضی از لوازم ضروری را خانواده ما فراهم کرده بودند، ولی با این همه مهدی حتی به وسایل اولیه و ابتدایی زندگیمان ایراد و اشکال وارد میکردند و میگفتند که ما از این هم سادهتر میتوانیم زندگی کنیم. حتی روزی مادرشان به خانه ما تشریف آورده بودند و با حالت خیلی ناراحت گفتند که خدا بابایت را رحمت کند و جای او خالی است و اگر میآمد و شما را در این حال میدید که شما روی موکت زندگی میکنید قهراً نمیگذاشت این چنین زندگی کنید، چرا شما فقط این طور زندگی میکنید در حالی که هیچ پاسداری این چنین زندگی نمیکند. این یکی از ویژگیهای اخلاقی شهید باکری بود که اصلاً به دنیا وابسته نبود و هیچگونه وابستگی و دلبستگی به دنیا و تعلقات دنیوی نداشت و خیلی راحت توانسته بود از تعلقات دنیوی دل بکند و راهی را انتخاب کرده بود که راه پیغمبران عظیمالشأن اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) و ائمه اطهار بود.
#وصیت_نامه_شهید_مهدی_باکری_فرمانده_لشکر_31_عاشورا
#خبر_روز
#وصیت_نامه_شهید_مهدی_باکری_فرمانده_لشکر_31_عاشورا
مهدی باکری در سال 1333 در شهرستان میاندوآب به دنیا آمد.پس از پیروزی انفلاب اسلامی. مهدی باکری با مدرک مهندسی مکانیک وارد سپاه ارومیه شد. همزمان با خدمت در سپاه، به شهرداری ارومیه منصوب شد و در مدت کوتاه این تصدی این مسئولیت خاطرات جاودانه ای در ذهن مردم این شهر بجا نهاد. ازدواج او مصادف شد با آغاز جنگ تحمیلی.مهدی باکری از عملیات فتح المبین با مسئولیت فرمانده گردان در خط مقدم نبرد حاظر بود و تا زمان شهادتش به فرماندهی دومین لشکر خط شکن دفاع مقدس(31 عاشورا) ارتقا پیدا کرد.
مهدی باکری سرانجام در 25 اسفند 1363 در عملیات بدر به شهادت رسید و پیکر پاکش نیز در حین انتقال به پشت جبهه بر اثر اصابت موشک خاکستر شد. آن چه می خوانید تنها وصیت نامه بجامانده از این شهید عزیز است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
یا الله، یا محمّد ،یا علی یا فاطمه زهرا یا حسن یا حسین
یا علی یا محمّد یا جعفر یا موسی یا علی یا محمّد یا علی
یا حسن یا مهدی (عج) و تو ای ولی مان یا روح الله!
و شما ای پیروان صادق شهیدان.
خدایا!
چگونه وصیت نامه بنویسم در حالی که سراپا گناه و معصیت، و سراپا تقصیر و نافرمانیم؛ گرچه از رحمت و بخشش تو ناامید نیستم ولی ترسم از این است که نیامرزیده از دنیا بروم؛ رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشوم.
یا رب! العفو .
خدایا! نمیرم در حالی که از ما راضی نباشی.
ای وای که سیه روی خواهم بود.
خدایا! چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی!
هیهات که نفهمیدم!
یا اباعبدالله شفاعت.
آه چقدر لذّت بخش است انسان آماده باشد برای دیدار ربّش! ولی چه کنم که تهیدستم. خدایا! تو قبولم کن!
سلام بر روح خدا، نجات دهنده ما از عصر حاضر، عصر ظلم و ستم ،عصر کفر و الحاد، عصر مظلومیت اسلام و پیروان واقعی اش.
عزیزانم!
اگر شبانه روز شکرگزار خدا باشیم که نعمت اسلام و امام را به ما عنایت فرموده باز کم است. آگاه باشیم که سرباز راستین و صادق این نعمت شویم. خطر وسوسه های درونی و دنیا فریبی را شناخته و بر حذر باشیم که صدق نیت و خلوص در عمل، تنها چاره ساز ماست.
ای عاشقان اباعبدالله!
بایستی شهادت را در آغوش گرفت، گونه ها بایستی از حرارت و شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند؛
بایستی محتوای فرامین امام را درک و عمل نماییم تا بلکه قدری از تکلیف خود را شکرگزاری به جا آورده باشیم.
وصیت به مادرم و خواهران و برادران و اهل فامیل؛
بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست، همیشه به یاد خدا باشید و فرامین خدا را عمل کنید. پشتیبان و از ته قلب، مقلّد امام باشید، اهمیت زیاد به دعاها و مجالس یاد اباعبدالله و شهدا بدهید که راه سعادت و توشه آخرت است. همواره تربیت حسینی و زینبی بیابید و رسالت آنها را رسالت خود بدانید و فرزندان خود را نیز همانگونه تربیت دهید که سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح، وارث حضرت ابوالفضل (ع) برای اسلام به بار آیند. از همه کسانی که از من رنجیده اند و حقی بر گردن من دارند، طلب بخشش دارم و امیدوارم خداوند مرا با گناهان بسیار، بیامرزد.
خدایا!
مرا پاکیزه بپذیر.
مهدی باکری
#سرلشکر_سلیمانی: نام «#عماد_مغنیه» برای دشمنان رعبآور بود
#خبر_روز
#سرلشکر_سلیمانی:
نام «#عماد_مغنیه» برای دشمنان رعبآور بود
فرمانده نیروی قدس سپاه گفت: نام «عماد مغنیه» برای دشمنان رعبآور و برای دوستان نشاطبخش بود.
سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس صبح امروز( پنجشنبه، 26بهمن) در همایش راز رضوان، ویژه گرامیداشت دهمین سالگرد شهادت «عماد معنیه» در تالار بزرگ وزارت کشور، با خیر مقدم به حضور میهمانان حاضر در همایش، یاد و خاطره شهدای مقاومت را که امروز با محوریت سه شهید بزرگوار در لبنان اعم از سید عباس موسوی و عماد مغنیه گرامی داشته میشود، پاس داشت و اظهار داشت: این جلسه، اولین جلسهای است که در یک چارچوب علمی پیرامون شخصیت یک شهیدی برگزار میشود که وجود و شهادتش تأثیر بسیار اساسی بر عالم اسلامی داشت، نامی که برای دشمن، رعبآور و برای دوست، نشاطبخش و امیدوار بود.
وی افزود: نام عماد مغنیه که در یک روز در شروع کار خود نام مختار را برای خود برگزید و در طی طریق نام رضوان را برگزید و به رضوان الهی نائل آمد.
فرمانده نیروی قدس اظهار داشت: طبیعی است، شخصیتهای مختلفی، مقالات مختلفی آماده کردهاند که در این همایش بیان شود، بنده هم در حد بظاعت خود، برای اولین بار میخواهم پیرامون دوست عزیزی صحبت کنم که دوره مهمی از عمرم را با او به سر بردهام.
سرلشکر سلیمانی افزود: شخصیتی که قدر او و اساس شخصیت او تاکنون، در بین جوانان جهادی و مجاهد عالم اسلامی، اعم از شیعه و سنی و حتی غیر از آن در عالم مسیحی کسانی که در راه حق مبارزه میکنند، مجهول و ناشناخته مانده است.
وی تصریح کرد: نه این کنگره میتواند قدر او را معلوم کند و نه کنگرههای دیگری، این همت اساسی از ناحیه تمام قلم به دستان، هنرمندان، کارگردانان و شخصیتهایی که توانمندی ظهور و بروز چنین شخصیت هایی را دارند، امروز بر همه آنها یک واجب است که با شناساندن شخصیت آنها یک راه روشنتر به خوبی شناسانده خواهد شد.
فرمانده نیروی قدس گفت: امروز دهمین سالگرد شهادت این اسطوره زمان است، این کلمه اسطوره خیلی بر زبان ما جاری میشود، برای افراد مختلف، اما حقیقتا بنده در بین مجموعه مجاهدانی که به شهادت رسیدند و چه آنهایی که در معرض و انتظار شهادت و در جبهه مقاومت هستند، اسطورهای همانند عماد مغنیه نمیشناسم، شخصی که شهادتش موجب بهت جهان شد و اندوه بزرگی را در عالم اسلامی بهوجود آورد.
سرلشکر سلیمانی افزود: بنده، بعد از ارتحال امام خمینی(ره) در بین شخصیتهای غیر روحانی، شخصیتی همانند عماد را ندیدم که در زمان شهادتش یک اندوه عمومی را در عالم اسلامی بهوجود آورد و این، نه مختص لبنان، که تمام عالَم اسلامی بود.
سرلشکر سلیمانی گفت: این مهمترین ویژگی عماد مغنیه بود که کمتر میبینم پیرامون او در این موضوع گفته شود. همه کسانی که در کارهای ویژه دست و نقش دارند بعضا ممکن است در عمل خود یک تخصص پیدا کنند و حرفهای شوند. برخی مثل این حرفهایهایی هستند که آمریکاییها در بلک واتر تربیت کردند. این انسان، انسان ناجی نیست. اگر فن و حرفه در اختیار آن تعلق بالای معنوی قرار نگیرد مخرب و به مانند بولدوزری است که هر بنائی را منهدم میکند.
وی افزود: عقل، علم و شجاعت حاج عماد در کنترل ایمانش بود. ایمان او پیوسته یک حریمی را بین عمل و اقدام او ایجاد و مراقبت میکرد. عماد قبل از تاسیس حزب الله، حزب الله تاسیس کرد.