گناه کمتر = فرج زودتر
08 اردیبهشت 1395
یه موتور گازی داشت که هر روز صبح و عصر سوارش می شد و باهاش میومد مدرسه و برمی گشت . یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود و می رفت رسید به چراغ قرمز . ترمز زد و ایستاد . یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد روی جک و رفت بالای موتور و فریاد زد : الله… بیشتر »
نظر دهید »